سلام! این کتاب نازم تموم کردم. اینطوریه که همون اول کتاب نادر ابراهیمی میگه این کتاب برای کساییه که تازه وارد زندگی مشترک شدن و یا تازه وارد راه عاشقی شدن.
متاب سه قسمت داشت اول مربوط بود به ماجرای عاشق شدنش، اینکه چطور شد با عسل آشنا شد. قسمت دوم هم مربوط میشد به روزهایی که گذشت بهشون، چالش هاشون مثلا به خطر افتادن احساسشون نسبت به هم بخاطر عادت کردن به هم دیگه... قسمت سوم هم یه جورایی جمع بندیه :) انگار داره میگه حالا که ما اخر عمرمونه نسبت ما با عشقمون چی میتونه باشه.
حرفاس خیلی خوبی میزنه نادر، خودم استفاده کردم. نکاتی رو گفته بود که شاید انقدر دقیق و ظریف بهشون توجه نکرده بودم. اینکه حواسمون باشه به حس دوست داشتنمون «عادت» نکنیم و همیشه زنده نگهش داریم و اینکه تو گذشته نمونیم، هی خاطره هارو مرور نکنیم و حال رو فدا نکنیم (نادر حتی انقدر اصرار داشت که به آلبوم عکس هاشون سر نمیزد و یا حتی به زنش میگفت مرور خاطره نکن وقت نداریم، بیا از الانمون لذت ببریم) از چیزهایی بودن که بیشتر توجه منو جلب کرد.
نمیتونم بگم کتاب به درد کسایی میخوره که حتما رابطه ی عاشقانه ای رو دارن تجربه میکنن! میشه به عنوان پیش نیاز ورود به روابط عاشقانه خونده شه :) و یا حتی امادگی. اینکه بدونیم چه خطرها و غم و غصه هایی ممکنه سراغمون بیاد، چه مسئولیت ها و انتظاراتی و... . اما به اونایی که چنین رابطه ای رو ندارن پیشنهاد میکنم با احتیاط بخونین چون احتمال اینکه دلتون پر بکشه برای قربون صدقه های نادر و احساس های لطیف کتاب، خیلیه! :) من خودم خیلی لذت بردم حقیقنا :دی.
فقط یه جاهایی از کتاب متوجه نمیشدم مخاطب کیه، نادر داره با کی الان حرف میزنه.. یا بعضی جاهاش برام قابل فهم نبود انگار یهو یه متنی پریده بود وسط داستان! در کل خوب بود.
متنش استعاره و تشبیه و خلاصه ارایه های ادبی زیادی داره. مستقیم و غیرمستقیم حرف میزنه.
با سبک و قلم نادر حال میکنم/ ذوق میکنم. حس میکنم با اینکه مرده، با اینکه ظاهرش حتی غلط اندازه :) اما خیلی نازک دل و لطیفه. جوریکه میخوام لپاشو بکشم بگم گوگولی :)
همین دیگه خستتون نکنم.
دینگ! فهرست کتابام طی یک سال و حدودا ۴ماهی که وبلاگ زدم شد ۳۰ تا. کمه نه؟ میدونم. دارم رو سر خودم با اینکه مهم کیفیته نه کمیت، شیره میمالم.
- دوشنبه ۱۸ مرداد ۰۰