سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

همون داستان تکراری، غرِ ماهانه

هرماه یه مدتی مثل بچه ها میزنم زیر گریه اگه بهم بگن بالای چشمت ابروعه! و هرماه میگن بالای چشمت ابروعه بدون هیچ ملاحظه ای.

تنها خوبیه این مدت نخوابیدن تا نصفه شبه و البته بلند نشدن برای خوندن دو رکعت نماز که نمیفهمی چطوری خوندی!

اگه ما آدمیم پس چرا انقدر تحت تاثیر هورمونیم؟ اگه حیوونیم پس چرا انقدر چون و چرا میکنیم؟ ما چی ایم این وسط؟

 

یه بار حضرت داوود(ع) از خداوند می پرسه چرا انسان رو آفریدی؟ میشنوه"گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسد. "
درسته که همه ی مخلوقات در حال عبادت خداوند هستن، اما این یه عمل غریزیه و هیچ کس جز انسان این ویژگی رو نداره که بتونه بشناسدش و بعد اگه دلش خواست عبادتش کنه.

 

پ.ن. شاید آخرین نظری باشه که در این شرایط بخوای بشنوی، اما ورزش آهسته و پیوسته در تعادل هورمون ها میتونه تاثیر گذار باشه. نه فقط منظم شدنش، بلکه توانایی در هندل کردن احوالات رو هم بیشتر می کنه.

+ نشنیده بودم.
تازه با ورزش اهسته و پیوسته اینم :D

و چرا من این غم ها رو دوست دارم؟طبیعیه؟

غم درک نکردن؟
اره طبیعیه، اینکه ادم غم و شادی رو باهم دوست داشته باشه بنظرم ینی زندگی رو دوست داره ^^

آخ از اون "و هرماه میگن بالای چشمت ابروعه بدون هیچ ملاحظه ای."  و درک نکردن. 

(بر سر خود میکوبد)

من حتی عاشق گریه کردنم :|

منم اینطوری شدم :/

به قول معروف یکسره اشکم دم مشکمه :|

شاید بخاطر اینه که دلمون گرفته ... 

اگه از دلتنگی نباشه، هورمونه عزیزم، هورمون :)

خب چشونه این هورمونای مسخره :/

وحشین :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan