سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

انباری

وقتی داداشم از من درمورد درس ادبیات سوال میپرسه، تو ذهنم یه سرکار علیه کوچولو میره بین بایگانی ها میگرده و پرونده های سال ۹۶ رو درمیاره، رو جلدش فوت میکنه و دست میکشه تا خاک روش بلند شه، بعد صفحه صفحه ورق میزنه میگه ایناهاااا! اینطوری میشه که من از پس سوالای داداشم بر میام :)

+ خیلی حیفه، خیلی حیفه، خیلی حیفه که کل کارشناسیم به دو واحد ادبیات "عمومی" سپری شد! شعرخوندن داره یادم میره. لذت آرایه پیدا کردن رو دارم از دست میدم، لذت خوندن وزن شعرا و عروض اونا! :(

چقدر به دانشجوهای ادبیات غبطه میخورم!

من دانش آموز دهم انسانی ام 🤓

تازه وبلاگ شما رو دیدم و این اولین پسته که میخونم ^_^

منم وبلاگ مینویسم :) 

خوش اومدی عزیزم ^^♡

من یه همچین حسی به سوالای فیزیک داداشم دارم :دی

 

چون کلا یه سال فیزیک خوندم هیچ فرمولی ازش یادم نی ^^

پس به اینکه داوطلب کنکور رشته انسانیم و تقریبا هررر روزم به پیدا کردن ارایه و وزن شعر میگذره افتخار کنم؟ 😂

منن عاااشق ادبیاتم😍

بلهههههههه!!! صد البتههههه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan