سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

اندر احوالات

امشب یه بخشی از جسارتم برگشت،

به دوتا پسری که مزاحم دوتا دختر شده بودن فقط برگشتم و نگاه کردم. قبلش خودمو سرگرم گوشی میکردم که مثلا حواسم نیست، ولی بود. داشتم حرص میخوردم‌ با خودم میگفتم دارن به یکی مثل خودت گیر میدن و تو کاری نمیکنی؟ اگه خودت بودی نمیگفتی این دختره همجنس منه ولی چقدر بی بخاره؟

برای همین برگشتم و طولانی مدت به اون پسرا زل زدم، صاف به چشماشون. خواستم چیزی بگم. اما دهنم باز نمیشد‌. اون پسرا رفتن و جلوتر باز بهشون برخوردیم، بازم نگاه کردم بهشون. نگاه حاکی از خشم، فحش، تحقیر و تنفر.

یعنی میشه بازم جسارت رفته رو برگردونم؟

اگه یه موقعیتی پیش بیاد و نتونستم کاری که باید، انجام بدم، خدا میدونه چقدر قراره به خودم سرکوب بزنم! خدایا نذار اینطوری بشه!

چقدر منم به جسارت نیاز دارم... چقدر این روزها ترسو شدم...

زود به دادش برس. نذار ادامه دار بشه.

کار خوبی کردی. گاهی وقتا سکوت و نگاه از صد تا حرف بیشتر جواب میده. و فرد رو اگه کمی وجدان داشته باشه شرمنده ی خودش میکنه.

امیدوارم یه نیمچه تاثیری داشته باشه :)

آفرین :)

:))

پس این جسارت رو یه خیلیا ندادن! البته شجاعت بهتره بگم تا جسارت. شجاع باشی بتونی حرف بزنی حقتو بگیری..

امیدوارم بتونیم یکم جسارت یا شجاعت داشته باشیم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan