سرکار علیه

خوابیده بودم تو خواب به خودم گفتم می‌خوام با خیالم یه موجودی بسازم که یه دفعه دیدم دم در اتاقم وایساده و زل زده بود بهم سرش سر خودم بود و بدنش از لباسام بود ولی تو خالی. داشت میومد سمتم که از خواب پریدم 🤕

(از اثرات بعضی انیمه های پر از خلاقیت که معرفی می‌فرمایین:))

محتوا!؟ سخته تو انیمه ها همچین چیزی پیدا کرد اما نمیشه منکرش شد از فیلم ها و سریال ها آموزنده ترن. ولی اگه دلتون میخواد به نظرم انیمه اهریمن کش مفهوم خوبی داشت.

من ایده‌ی این انیمه رو دوست داشتم و به نظرم اون مدل عقایدی که بین مردم به وجود میاد رو خوب تصویر کرده بود (همون چیزی که خودت اشاره کردی). ولی موافقم که یه جاهاییش ضعف داشت، مثلا می‌شد به همون دنیای سوم تو آسمون بیشتر بپردازه. آخرشم یه جوری تموم شد که من درست نفهمیدم چی شد :))

من خودم اینو دیر فهمیدم که اصلا پاتما قصدش محتوا دادن نبوده :/ 

دوساعت اندیشه و تفکر کردم که یه چیزی از توش در بیارم بکنم پست...نگو کلا مقصودشون یه انیمه سینمایی عاشقانه بوده...

ولی جدا از قر وقاطیت آخر پاتما، جادوی انیمه همینه اصلا! شاید در نگاه اول محتوای خاصی نداشته باشن، و نویسنده هم قصد خاصی از گفتن داستان، جز گفتن داستان نداشته باشه، ولی خدای نویسندگی پشتشونه. طوریکه میتونی از توشون یه سری چیزا در بیاری که اصلا نویسنده بهشون فکرم نکرد!(نمونش همین ناروتو)

انیمه با محتوا...من خودم میخواستم Modest Heroes رو امروز فردا ببینم...ولی زیاد ازش مطمئن نیستم. دورورو هم شاید خوب باشه، که همزمان با شیطان‌کش پخش داشت می شد و محتوای خوبی داشت، فقط یکم خشن بود.

پ.ن:چه قدر کامنت دراز شد@_@ ببخشید.

خب...من اینطوری خیلی بیشتر دوستش دارم! حتی با اینکه محتوا جلوی چشممون نیست، «حس/سرنخ محتوا» رو بهمون میده، و محتوائه رو خودمون می فهمیم...

فکر کنم خیلی این فکرم مسخره به نظرم میاد(کوبیدن به پیشانی)

(البته پاتما منظورم نیست. پاتما واقعا رو مخ بود منطقش.)

عاشق همین چیزهای ژاپنیام دی :

اینکه هر فکری تو کلشونه مانگا و انیمه میشه...

اینو ندیدم...ولی ایده جالبیه جهان وارونه، جایی که متفاوت ها به جرم متفاوت بودن همین الانش باید تو جهنم زندگی کنن. کافیه حتی چپ دست باشی یا درونگرا یا... تا برات جهنم درسته بشه.... اون موارد مذهبی اینا که بماند. 

اره خب خیلی چیزهاش معلوم نبود...

ولی باعث شد وارونگی رو بهتر ببینم

دنیایی که با قوانینی که ما میشناسیم و نبودش رو ناممکن می دونیم رو لمس کردم

دیدن پاتما و تنت هم زمان خیلی این حس رو توی من تقویت کرد