سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

خوشآ خوشبختان

ما باور نکردیم بهترین روزمان سپری شد. روز گفتن «بله»‌ به زندگی دونفرمان، روز پاشیدن رنگ متفاوت به دنیای خاکستری مان.

وقتی بله را گفتم و رد شدم، تا به امروز که غرق در شادی و خوشی بوده ام، هنوز باورم نمیشود کسانی در دنیا باهم گره خورده باشند چون ما! منظورم از گره، وابستگی قبل از شناختن هم دیگر نیست، چیزی فراتر از عاشقانه های امروزی که به قول «عین» در دلت میگویی این همان است که باید باشد! خودش است! یا مثلا بگویی کاش زودتر میشناختمش :) به قول خودش «با نفسی مطمئن و ضمیری آرام» جهان را چسبیدیم تا کارمان را به سان انسانی کامل، تمام کنیم و مابقی را به بقایش بسپاریم. روز ها فکر کردم تا متنی درخور و متناسب بتوانم بنویسم اما هرچه فکر کردم نتوانستم احساس را انطور که باید با کلمات جاری کنم. تنها ذوقی در وجودم جوشان است که باید در وبلاگ ریخته میشد که شد.

عین عزیزم، تنها میخواهم هرکه مارا میبیند، حتی میخواند و یا میشنود بگوید: خوشا خوشبختان.

 

دیروز را تاریخ میزنم تا بماند برایم:‌ چهاردهم بهمن ماه ۱۳۹۹؛ شب ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها.

دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan