سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

سیر عشق

طی یه داستان آلن دوباتن از تفکرش درمورد عشق و سیری که داره میگه. یه تیکه از داستان رو میگه بعد نظر روانشناسانه ی خودش رو اضافه میکنه. بعضی اوقات آلن دوباتن دید خودش با نظریه های رمانتیک رو مقایسه میکنه.

کتاب جالبی بود، اکثر حرفاش رو قبول داشتم اما همیشه یه چیزی تو ذهنم تکرار میشد: مبانی فکری این حرفا با مال من فرق داره. پس گاها اگر متوجه این تفاوت نمیشدم، اما میدونستم که یه چیزی با فرهنگ من نمیخونه.

از این نظر کتاب رو دوست داشتم که ایده ی جالبی بود! من ندیدم کسی بیاد سبک زندگی یک زوج ایرانی، زوج اسلامی رو بگه... چرا؟ شاید چون تو خانواده های مذهبی حیا زیاده، یا کلا اهلش نبودیم فکر میکردیم یاد  دادنی نیست که، خودش تجربه میکنه و... نمیدونم چرا. اما این خلا رو همیشه حس میکردم. این همه شنیدم که سبک زندگی اسلامی ایرانی، خب؟ چطوریه؟ به ما هم بگین.. حالا غذاها طبق مزاج پخته بشه، سردی و گرمیشون رعایت بشه و... بنظرم خیلی سطحیه. یه بار هم اقای پناهیان اومده بود دانشگاهمون و میگفت چرا به بچه های ما اموزش داده نمیشه این چیزا؟ چرا نمیگن وقتی رفتین سر خونه زندگی چیکار کنین، چطوری رفتار کنین، چی بگین چی نگین، چطوری بگین... موضوع جدیه.

گذشته از اینا، کتاب به دلم نشست از این نظر که تا یه جایی چیزایی که میگفت رو خودم تجربه کرده بودم و دیدم اره راست میگه!

من نمیتونم نقد آنچنانی به کتاب داشته باشم، فقط به عنوان یک کتابخون اومدم تا بگم این کتاب از چیا حرف میزنه.

ترجمه زهرا اختری رو خوندم و نسبتا روان بود، کتاب قابل تاملی بود و نمیشه سرسری به مثابه یک رمان بهش نگاه کرد.

دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan