اینکه جامعه ی الان ما به دورو بودن بها میده، به تعریف ناحق از دیگران، همیشه نظرات و توجه دیگران را جلب کردن به هرقیمتی رو میپسنده، باعث میشه درون من نا هماهنگی به وجود بیاد. امری رو نمیپسندم و یا حتی ازش بیزارم اما در ظاهر لبخند میزنم و تعریف میکنم، با عقیده ای به شدت مخالفم اما در ظاهر تایید میکنم و منطقی میدونمش. همه اینها باعث تفاوت در" آنچه هستم" و "آنچه نشان میدهم" میشه.
اگر به همین منوال فردی ۲۰ سال زندگیش رو گذرونده باشه، وقتی به خودش رجوع میکنه، هیچی از خودش نمیدونه. خودش رو گم کرده. نمیدونه دقیقا با این فکر مخالفه یا موافق؟! این امر خوشحالش میکنه یا ناراحت؟! این شروع ویران شدن درون تک تک ما ایرانی هاست. به مرور هویتمون رو از دست میدیم، به تدریج حتی مفاهیم مهم مثل زندگی، وطن، خانواده، عشق، تنفر و... معنای خودشون رو پیش ما از دست میدن.
راه حل؟ شروع کنیم به نشون دادن "آنچه که هستیم" نه اون چیزی که دیگران میپسندن. باید دنبال بیان کردن مخالفت هامون، اختلاف سلیقه هامون، اختلاف عقیده هامون و حتی اختلاف سبک زندگی هامون باشیم. "چطور" بیان کردنِ این مخالفت ها مهمه. "بیان" چیزی هست که سالهاست داریم ازش دوری میکنیم بدون اینکه متوجهش باشیم. به شخصه وقتی به پدر و مادرم نگاه میکنم و میبینم چقدر خوب و کارآمد اختلافات رو بیان میکنند و من، یا اصلا بروز نمیدم و یا به شکل نامناسب بروز میدم، متوجه عمق فاجعه ی نسل خودم و تبعا نسل های بعد از خودم میشم.
راه حل خود ماییم، تک تک ما.
- شنبه ۶ دی ۹۹