سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

ترغیت

دومین کتاب از جین آستین. فکر میکنم قلم جین آستین تو کتاباش یکی باشه. غرور و تعصب رو که خوندم برام تازگی داشت این طرز نوشتن، اما سر ترغیب نه. به علاوه اینکه این دو کتاب خیلی شبیه هم بودن، از نظر تحلیل شخصیت ها، مونولوگ ها و دیالوگ ها و توصیفات. به هرحال باید از ترغیب هم بگم، اجحاف نشه در حقش :)

 

ترغیب ژانر عاشقانه کلاسیک داره، فرقش با غرور و تعصب بنظرم اونجا بود که خودم تا اخر نمیتونستم پیش بینی کنم دختر داستان بالاخره با کی ازدواج میکنه. سیر داستان خیلی ملایم همه چیز رقم می خوره و شما درمورد شخصیت ها و حرف هاشون و حرکاتشون صفحه ها میخونید! البته از این سبک خوشم میاد. حس میکنم خودمم باید وقایع رو پیش خودم تحلیل کنم، همینطور که شخصیت اصلی داستان میکرد. سراسر کتاب از حس عشق بادوامی حرف میزد که بعد از 8 سال هنوز هم سرجاش بود. یه جای کتاب که علنا گفت احساسات بادوام با تغییر زمان و مکان و هرچیز دیگه ای تغییر نمیکنند، مگر اینکه پخته تر شن. داستان دختری بود که بخاطر ترغیب دوست صمیمی خانوادگیش، به خواستگاری که اتفاقا بهش علاقه داشت جواب رد داده بود، داستان ترغیب شدن دختر ارشد خانواده به فخرفروشی توسط ثروت کلان خانوادگی، ترغیب پدر خانواده به نوشتن اسم دختر وسطی در شجرنامه خانوادگی، ترغیب خواستگار رد شده به دوباره پیش قدم شدن برای خواستگاری. 

یه نکته ای که تو رمان های کلاسیک من خیلی به چشمم میخوره حجب و حیای آدم های اون زمان و نزاکت و ادبشونه. با تمام وجودم این خصلت رو دوست دارم و حسودیم میشه نسبت به دورانی که داشتن. اون مرد از دختر جواب رد شنیده بود، اما بازهم برگشت منتهی با بهانه ای. میخواست ببینه دختر همون حس 8 سال پیش رو بهش داره یا نه. پیش خودش میگفت حتی یک بی اعتنایی کوچک کافیه تا دیگه سراغ دختر نرم. اینجا صاف و پوست کنده به پسر میگی جوابم منفیه، دیگه نبینمت، یه جوری کنه میشه آدم بارها ارزوی مرگ براش میکنه! شاید هییییچ گونه ربطی نداشته باشه، اما میگم XD ما تو روضه ها و مجالس مذهبی خیلی میشنویم و گاها میخونیم که ادب حضرت عباش باعث سعادتمندی ایشون شد، ادب حرّ باعث شد توبه کنه و برگرده پیش امام حسین. به شخصه هرجا هر فردی رو دیدم که ادب رعایت میکرد، گرچه آدم درستی نبود ذاتا، اما واقعا برام جذابیت نداشت. خودمون کلی مورد سراغ داریم که فلانی یک خطای بزرگی کرده اما بخاطر ادبی که به خرج داده بخشیده شده یا لاقل گناهشو به روش نمیارن... بحث از کجا به کجا کشید :) 

 

به نظرم اگر غرور و تعصب رو خوندید، واجب نیست ترغیب رو بخونید. 

ممنون .بله رعایت ادب حتی اگه ازشخص بدذاتی باشه بازبرای ادم لذت بخش و جذابه 🙂

خیلیااا ^^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan