یه استادی داشتیم که اسم گناه رو «شادی به تدریج نابود کننده» گذاشته بود. میگفت شما موقع گناه لذت میبرید و واقعا هم لذت داره اما چه نوع لذتی؟ لذتی که بعد از مدتی به خودت میای و میبینی از خود واقعیت چیزی نمونده.
تو رمان ارتداد از سنت استدراج خیلی حرف زده بود. یه جورایی انگار محور رمان برهمین اساس بود. چیزی به تدریج عوض شدن ترسناک به نظر میرسه. مخصوصا درمورد آدم های درستی که به تدریج جزء انسانهای ناخلف به حساب میان.
- دوشنبه ۱۴ مهر ۹۹