سرکار علیه

برای باقی ماندن،‌بنام الباقی

بربادرفته

سلام بر شما. اقا امتحاناتمون تموم شد و منم بکوب نشستم بربادرفته رو خوندم. ناگفته نماند که جلد اول این کتابو اردیبهشت ماه خوندم و بعد که خواستم جلد دوم رو از کتابخونه بگیرم، اعتبار کارتم تموم شده بود، براتون گفته بودم، همون روزی که بهم گفتن تمدید کارت داریم، افتادیم رو ترک موتور پدرجان و رفتیم سمت کتابخونه و اولین کتابی که گرفتم جلد دوم بربادرفته بود :)

بذارید اول براتون بگم که چیشد رفتم سراغ این کتاب: من یه عادتی دارم سرکلاسای مختلف که استاد هرچی کتاب معرفی میکنه یادداشت میکنم و میرم سراغشون، اگر خوشم بیاد میخونم. بربادرفته ام یکیش بود. وقتی این کتابو گرفتم باید اعتراف کنم که حدود 10 صفحه اولو خوندم و اونموقع گفتم : اه چقدر جزئیات داره! چه موضوع تکراری ای! و بستمش. تا چند ماه بعد که از بی کتابی و قرنطینه زور کردم خودمو که بخونم. چشمتون روز بد نبینه! اقا هی میخوندم هی میخوندم اصلا اشتیاقم برا خوندنش تمومی نداشت! حالا که دوجلش رو مطالعه کردم پیش خودم گفتم برم جزوه کلاس جامعه شناسی رو باز کنم ببینم تو چه بحثی بودیم که استاد این کتابو معرفی کردن؟؟

مارکس یه حرفی داره: میگه همه ی مشکلات و پدیده ها و اتفاقات جامعه برمیگرده به لایه های اقتصادی و همیشه سرمایه دارا ادمای پیروز هستن چون اونا تصمیم میگرن جامعه چه دانشی رو یادبگیره، چه فرهنگی رو رواج بده و چه تفکراتی داشته باشه.. خلاصه پول همه چیو میخره (خیلی بحثاش مفصله ها من لقمه طوری گفتم)

اما بوردیو برعکس مارکس میگه نه! همه چی برمیگرده به فرهنگ، حتی اقتصاد و اینکه سرمایه داری به چه نحوی تو جامعه باشه به فرهنگ ادما برمیگرده، اینکه یه جامعه به چه دانشی بیشتر از همه اهمیت بده بازم به فرهنگ برمیگرده و الی اخر. اما بوردیو بعدش یه حرفی میزنه: منش آدم ها عوض نمیشه. و آدم ها همواره در طول عمرشون یه منش رو دنبال میکنند، شما فکر کن یه فقیری تا اخرین لقمه ی غذاشو میخوره تا نکنه گشنه بمونه، این فقیر حتی اگر متمول شد و پولی بدست اورد هم باز موقع غذا خوردن یا همه شو میخوره یا بقیشه برمیداره میبره و ذخیره میکنه تا وقتی گشنش شد بخوره.. این فقیر منشش همونه، حتی وقتی ثروتمند شد هم همون موند(البته این مثاله، تو مثال هم دعوا نمیکنن، شما اصل مطلبو بگیرین) همینجا بود که استاد رمان بربادرفته رو پیشنهاد دادن که بخونین تا حرف بوردیو رو شیرفهم شین :)

یه چیزی بگم این وسطا؟ خود نظرم اینکه اگر پشت کتابی که دارین میخونین یه تاریخچه، یه دلیلی چیزی باشه اون کتاب بیشتر بهتون میچسبه یا حداقل اون کتاب رو فراموش نمکنید. 

رمان بربادرفته دقیقا همین بود. کل دوجلد از نوجوانی تا 28 سالگی یه دختر امریکای جنوبی رو داشت تعریف میکرد که بخش عمده جوونیش رو تو سالهای جنگ امریکای جنوبی و شمالی سر الغای بردگی، گذرونده بود. این دختر و همه ی اطرافیانش منش یکسانی داشتن، چه اون زمان که ادمای ثروتمندی بودن و همه چیز داشتن، چه زمانیکه سایه جنگ افتاد رو زندگیاشون و عزیزانشون و پول هاشونو از دست دادن، و دوباره چه زمانی که سرپا وایسادن و دوباره متمول شدن... از همون اول این دختر یعنی اسکارلت اوهارا یه دختر نترس و وحشی و لجبازو محکمی بود. همیشه تو اتفاقای بد وقتی  تحمل بار سنگین اون اتفاق رو نداشت میگفت «به این موضوع بعدا فکر میکنم، فردا بهش فکر میکنم یا فردا یه روز دیگه ست».. البته این حرف خیلی جاها باعث شد درمورد مشکلش درست فکر نکنه و ضربه بخوره. رمان تو دسته بندی عاشقانه کلاسیکه.

فک کنم از موضوع رمان تقریبا فهمیده باشین.

نویسنده رمان مارگاریت میچله. که 10 سال داشت این دوجلد رو مینوشت اما بازهم دلش نمیومد منتشر کنه چون فکر میکرد به اندازه کافی خوب نیست و باید ویرایش بشه برای همین 10 سال لفتش داد تا اینکه دوستش باخبر شد مارگاریت یه رمان خفن داره اما منتشر نمیکنه! میره به انتشاراتیا میگه و همه دست به دست هم مارگاریت رو به زور راضی میکنن که دیگه بسه! بده بیرون اون کتاب شاهکارتو! و اینگونه میشه که بربادرفته عزیز متولد میشه :) . البته خیلی حیف شد که مارگاریت بعدش طی یه تصادف جوون مرگ میشه و مارو تو کف همین یه دونه اثرش میذاره :(

متن رمان ساده س. اصن مارگاریت سلوک نوشتنش میخواست همین طور باشه، میخواست ساده بنویسه. موفق هم شد. من که کلمه های قلمبه سلمبه یا عبارات سخت تو رمانش ندیدم. خوبی رمانش اینکه همه چیز با جزئیات نوشته شده، جوری که کل دوجلد مثل سریال از جلو شماتون رد میشه. البته خیلیا حوصله ی جزئیاتم ندارن. 

به شخصه باید بگم از این رمان خیلی چیزا یادگرفتم و بعد از تموم شدن مطالعه ی روزانم دونه دونه حرفا و شخصیتا و اتفاقات و واکنش هارو تحلیل میکردم و گاهی قضاوت میکردم. همین کار باعث شد بفهمم مارگاریت خیلی حرفا رو زیر پوستی به مخاطبش میگه. بعد این نمیدونم کدوم کتاب منو میتونه در حد بربادرفته راضی کنه. 

حتما فیلمش و هم ببین.

کلا این کتاب و فیلمش واقعا دوست داشتنی هستن :)

سعی میکنم خودمو قانع کنم :(

من 100 ساله دارم فکر میکنم این کتابو بخرم یا نه!

خوشبختانه تو این مورد نمیگی فیلمشم هست نمیخواد بخری!

=))))

سلام عزیزم :) معلومه که با علامتی تعجبت و لحن نوشتت میفهمم کدوم زهرایی، به علاه سوالایی که تو واتساپ میکردی :)) اره یه سری درمورد فیلم قبل کتاب فکر میکردم به همینی که گفتی رسیدم، همین که توصیفات کتاب یه چیز دیگه بود اما شکل و شمایل اون بازیگر میاد تو ذهنت -_- ... نه در مورد بربادرفته این صدق نمیکنه :) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دلخوشیم به همین روزمرگی ها
چراکه زندگی چیزی جز روزمرگی نیست.
Designed By Erfan Powered by Bayan